راز شیرین دوست داشتن ...
.
☆❤❤❤ کلبه ی دوتا عاشق ❤❤❤☆
درباره وبلاگ


همه آدم ها آرزوهایی دارن که برای رسیدن به اونا متحمل هر رنجی می شن...شما دارید وبلاگ کساییو رو می خونید که یکی اون بالا،اونارو به همه ی آرزوهاشون رسونده و حالا ما خوشبخت ترین آدمای دنیا هستن...ممنون که اینجا هستید! ممنون که هستین اما اگه هستین لطفا جسارتش رو داشته باشید و خودتون رو معرفی کنید!از آدمای مرموز خوشم نمیاد...
پروفایل مدير وبلاگ
ورود کاربران
نام کاربری
رمز عبور
رمز عبو را فراموش کرده ام
نويسندگان
خبرنامه




مطالب مرتبط
عضویت سریع

<>
منوی کاربری
خوش آمدید
آخرین ورود : /user/profile
نام کاربری : /user/edit

>
آخرین ارسال های انجمن
عنوان مطلب تعداد پاسخ ها تعداد بازدید ها آخرین پست دهنده
ForumPostCountAnswer [ForumPostLastAuthor] [] [loxblog]
جمعه 14 مهر 1391 :: 15:7


 

 وقتی یکی را دوست دارید،حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود

وقتی یکی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است

وقتی یکی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست

وقتی یکی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است

وقتی یکی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید

وقتی یکی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید

وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید

وقتی یکی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید

وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید به هر جایی بروید که فقط او در کنارتان باشد

وقتی یکی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید

من تو رو دوست دارم گلم...خیلی زیاد...اونقدر که حس می کنم نمیتونم چیزی بگم که حسمو برسونه...من آواره ی عشقت دیشب وقتی بغلم کرده بودی و از عشقت بهم می گفتی احساس میکردم که عشق تو به من و عشق من به تو....

اصلا ولش کن...گفتم که نمیتونم بگم!قدرتش رو ندارم....

عشقم منو ببخش که این چند وقت واست ننوشتم...عوضش بارها بهت گفتم و گفتم و گفتم!

وای اگه بدونی چه مزخرفاتی رو اینجا نوشته بودم و چقدر بی حیا شده بودم!ولی خیلی زود عقلم اومد سر جاش و تصمیم گرفتم قبل از اوکی کردن پاکش کنم بره تو همون خلوت قشنگ خودمون!؟

راستی می دونم وقت وبگردی و نوشتن های مجازی در حوصله ی هیچکدوممون نیس اما من این سکوت از سر خوشی رو شکستم امروز...تو هم سکوتتو بشکن و بیا!!منتظرم

 

 

 

منتظر نظرای قشنگتون هستیم

 



نظرات شما عزیزان:

aloneboy
ساعت15:57---14 مهر 1391
نمیدونم چی بنویسم

امنه
ساعت0:22---6 مرداد 1391
سلاممممممممم عالي بود...................................................... .......:
يهسري به ما هم بزنين نظرم بدين!!!راستي جابه مثه اينكه هر 4 تا با هم دوستين نه؟X


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوع مطلب :
برچسب ها :

امتیاز : :: نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :
تعداد بازدید مطلب : 423



آیدی یاهو مدیر
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

آمار سایت
  • کل مطالب ارسالی : 187
  • کل نظرات ارسالی : 79
  • تعداد کل کاربران : 0
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید هفته :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید سال :
  • بازدید کل :
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 187
تعداد نظرات : 79
تعداد آنلاین : 1